برنامه ریزی روزانه برای فرزندم ...............!
این مساله در اکثر خانواده های متعهد و مسوول در قبال فرزندان وجود دارد و راهکارهای آن بسته به مطالعه و برنامه ریزی والدین و در نظر گرفتن علائق و
خواسته های فرزندان در این زمینه در دسترس خواهد بود. راهکارهایی که مادرها ارائه کردند بدین شرح بود : مامان مریم mt : مهمترین کاری که هر روز جز برنامه هامه گوش دادن به حرفهای دخترمه منظورم شنیدن نیست منظورم گوش دادنه توجه کردن به احساساتشه طوری گوش می دم که هروقت در هر سنی که باشه ته دلش بدونه که یکی هست که در موقع شادی و غمش هست که به احساساتش توجه کنه .... خیلی از خدا خواستم کمکم کنه شنونده خوبی باشم دوستش نباشم مادرش باشم چون دوست زیاد خواهد داشت اما مادر فقط منو دارا دوستان گل..سلام🌸 مامان الناز : دوستان گلم سلام ...
برنامه ریزی برای خودمون و بچه ها یه کار فوق العاده ای هست و میتونم بگم کلید هر پیشرفتی دقیقا همینه. ولی اینکه بخوایم هر روز بصورت دقیق و حتما عین برنامه پیش بریم عملا بصورت مداوم امکان پذیر نمیشه ولی کارهایی که معمولا جز برنامه روزانه ترنم هست: بعد از اومدن از مدرسه و ناهار و استراحت نیمروزی، اول چک کردن و انجام تکالیف مدرسه رو داریم(البته الان زیاد سنگین نیست ولی تمرین میکنیم که یاد بگیره تکالیفش مقدم بر سایر اموراتش هست) ورزش گروهی با موسیقی رو تو خونه حتما داریم که گاها تبدیل به رقص مادر و دختر میشه😁
یک تجربه که پیشنهاد میدم در صورت تمایل انجام بدین: من برای ترنم علاوه بر کتابهای قصه و داستانهای صوتی کودکانه که معمولا ازشون بعنوان زنگ خواب استفاده میکنم، هر روز حتما یک مبحث از کتابهای علمی براش خونده میشه چون اینها تنوع موضوعی دارن نه تنها بچه ها خسته نمیشن و کنجکاوتر میشن و همچنین به ذهنشون مطالب تازه ای میرسه بلکه باعث میشه ذهنشون بازتر بشه و مهمتر اینکه خودشون رو در حدی میدونن که در خصوص اطلاعاتی که دارن، جایی که حرف از همون موضوع که پیش میاد، خیلی راحت صحبت کنن و نظر بدن.
صرف نظر از ریزه کاریهای تثبیت شده روزانه که طبیعتا همه مادرها تو برنامه دلبندشون گنجوندن، یه برنامه جالبی که داریم جلسه گفتگوی مادر و دختر پشت درهای بسته هست😉
مثلا وقتی دو یا سه بار میبینم یک رفتار نامناسب رو تکرار میکنه و یا حتی یک رفتار خوبی ازش دیدم و میخوام در مورد تثبیتش باهاش صحبت کنم،یا یک موضوعی به ذهنم میرسه که تصمیم میگیرم اونو براش باز بکنم، همون لحظه و در شرایط عادی بهش نمیگم چون حس میکنم شاید اون موقع زیاد براش جدی نشه، چند ساعت قبل با نشون دادن عقربه ها میگم ساعت فلان جلسه داریم، همین که اینو میشنوه بلافاصله میگه مامان الان بگو وقتی میگم نمیشه باید منتظر باشی میگه نصفشو بگو و وقتی نگاه میخکوب شده منو میبینه میگه پس اولشو بگو😊 و واقعا برای اون هم موضوع و محتوای جلسه مهم شده و همین باعث شده که صحبتهایی که با اون شرایط رد و بدل میشه براش اهمیت داشته باشه میریم تو اتاق و در رو میبندیم و چکش شروع جلسه رو که زدیم اعلام میکنیم که کسی نباید مزاحممون بشه و در آخر جلسه دو تایی تصمیم میگیریم که آیا نتیجه جلسه به بابا،الان اعلام بشه و یا صبر کنیم ببینیم در چند روز آینده، این نتیجه که ترنم قول انجام یا حذفش رو داده عملی میشه یا نه ..و من واقعا از این جلسه ها نتیجه گرفتم
یه نکته خیلی جالبی هم که مریم جان بالا بهش اشاره داشتن درک احساسات و عواطف بچه هامون هست اینکه هر روز بغلشون کنیم و حرف هاشون رو با جان و دل گوش کنیم و از محبت سیرابشون کنیم و نهایتا اینکه عقیده شخصی من اینه که همین ارضای روانی، برای یک بچه مهمتر از همه چیز هست🌸
یکی از مواردی که در تمام این سالها بهش توجه کردم ، سحرخیزی بچه ها بوده و تلاشم بر اینکه دیرترین زمان بیدارشدنشون از خواب در بی خواب ترین شرایط از ساعت 9 صبح بیشتر نباشه .. صبحانه خوردن از موارد مهم الگوسازیم بوده که الحمدالله در این زمینه موفق شدم تا بحال ... صبحها بچه ها باید بتونن حدسی از برنامه اونروزشون تا شب داشته باشند..یعنی شب قبل در مورد برنامه فردا با هم صحبت می کنیم .. و بچه ها اغلب صبح ها با جزئیات برنامه هاشون رو برام توضیح میدن... مقید کردنشون به زمان در کارهای مختلف از الگوهای مهم دیگه س...کارکردن با ساعت و عقربه برای کارتون نگاه کردن ،خوردن ،نقاشی،بازی،درس ،تبلت بازی و تمام ساعات روزشون... هر روز ساعتی کارکردن با فلش کارتهای زبان و جمله سازی انگلیسی ... خواب نیمروزی که تحت هر شرایطی بهش عادت کردن... میوه یا آبمیوه بعد از خواب ظهر که روتین تکرار میشه.. پخت کیک و دسر و نان و خلاصه هر میان وعده دیگه ای که یا با کمک خودشون و یا خودم بتنهایی برنامه دو سه روز یکبارمون بوده و اغلب از میان وعده های خانگی واسه تغذیه بچه ها استفاده می کنم ... من یه روشی برای خودم دارم در مورد کلمات بدی که از دهان بچه ها ممکنه بیرون بپره...بهشون گفتم هر کی حرف بدی بزنه رو زبونش یه خطی میفته که تا جلوی آینه سه بار به خودش نگه " من دختر خوب و مودب و خوش صحبتی هستم " اون خط از زبونش پاک نمیشه و واقعا و واقعا این کار رو بچه ها تاثیر فوق العاده داشته ...هر شب سعی می کنیم ساعتی تلویزیون و یا هر برنامه دیگه ای رو قطع کنیم و چهارتایی با هم در مورد اون روز و یا هر صحبت دیگه ای که بچه ها دوست دارند برامون توضیح بدن حرف بزنیم و من و باباشون هم با هیچان و اشتیاق گوش می کنیم ... شبها یک ساعت قبل از خواب یه پیاله ماست و یا یه لیوان شیر ولرم برنامه روتین هر شب بوده و قصه شب هم یکی از برنامه های تغییر ناپذیرمون ..در طول روز دادن مسئولیتهای مختلف به بچه ها و مقید کردنشون به انجام اون کارها هم از جمله مواردی بوده که هر روز براش ایده و برنامه ای دارم و در تمام روزها هم سعی کردم حتی شده یه نکته کوچک علمی هم بهشون یاد بدم که واقعا دانستنش بچه ها رو هیجان زده می کنه ..یک روز در میون هم سعی می کنیم برنامه ای برای بیرون رفتن ، مهمانی ،پارک و یا حتی قدم زدن کوچولو داشته باشیم و نکته مهم اینکه یکی از وعده های غذا که با هم هستیم و اغلب شام این اتفاق میفته ، لحظات جذابی برای 4 تامون باشه ... و مهم تریت و مهم ترین نکته : ابراز عشق به بچه ها در هر فرصتی با تمام وجودم