فرشته های آزار دیده!
وقتی خداوند کودکی را به یک خانواده عطا می کند، او را در کوچک ترین نیازهای طبیعی خود نیازمند و وابسته به والدین خود گردانده و لذا گریه زبان گفتاری او و پنجره ارتباطی وی با دنیای اطراف و والدین است.
کودک آزاری
افزایش گزارشات مربوط به صدمات و آسیب هایی که به کودکان وارد می شود از جمله سوء رفتار با آنان، استفاده از کودکان به منظور توزیع مواد مخدر و پیامدهای روانی، جسمی و اجتماعی ناشی از این آسیب ها موجب گردیده تا اغلب کشورهای دنیا توجه بیشتری را به این گروه آسیب پذیر جامعه مبذول دارند.
کودک آزاری از جمله آسیب های اجتماعی است که به دلیل گستردگی عوامل ایجاد کننده و تأثیرات عمیقی که این عوامل بر رشد و شخصیت کودک، خانواده و اجتماع می گذارد امروزه به عنوان یکی از اولویت های مسائل بهداشتی و درمانی کشورهای مختلف جهان مطرح می باشد.
از جمله انواع شایع کودک آزاری، آزار جسمانی کودکان است که اغلب اوقات نتیجه تنبیه بدون دلیل و غیر قابل توجیه می باشد.
بررسی ها نشان داده اند مرتکبین کودک آزاری جسمی در 75 درصد موارد والدین کودک (به خصوص مادر) ، 15 درصد سایر وابستگان بوده اند و در 10 درصد از موارد کودک آزاری جسمی، مرتکبین کسانی بودند که از کودک مراقبت می نمایند (مثل پرستار کودک). با توجه به درصد بالای کودک آزاری توسط والدین ،بر آن شدیم مختصری به این موضوع بپردازیم.
وقتی خداوند کودکی را به یک خانواده عطا می کند، او را در کوچک ترین نیازهای طبیعی خود نیازمند و وابسته به والدین خود گردانده و لذا گریه زبان گفتاری او و پنجره ارتباطی وی با دنیای اطراف و والدین است. او در هنگام سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی و ... گریه می کند و از این طریق وضعیت خود را به اطرافیان اعلام می دارد. گریه ای که چندان خوشایند نیست و حتی امکان دارد اطرافیان را عصبی کند اما مسلما والدین دلسوز و پر حوصله نه تنها از این مساله آزرده نمی شوند بلکه با مهر و محبت و با کمال علاقه به این نیازهای کودک خود پاسخ می دهند.
اگر کودک در محیطی آرام و در خانواده ای سالم متولد شده باشد، تمام این علایم رفتاری طبیعی انگاشته شده و والدین عاشقانه به نیازهای فرزند خود پاسخ می دهند اما گاه مشاهده می شود که کودکان ضعیف و ناتوان، در خانواده خود به علت بروز همین رفتارهای طبیعی مورد ضرب و جرح و آزارهای جسمی قرار بگیرند. حتما هر از چند گاهی در صفحات حوادث و روزنامه ها خبرهای دردناکی از این دسته مطالعه نموده اید و این سوال در ذهن شما نقش بسته که براستی چگونه یک مادر یا پدر می توانسته چنین آسیبهای جدی به فرزند خود وارد آورد؟
هر چند که احساسات و هیجانات چاشنی زندگی ما انسانها هستند اما در بسیاری از مواقع، بی توجهی به منطق و شناخت، موجبات پشیمانی را به بار آورده، سبب می شود صدمات و خسارات گاه جبران ناپذیری به خود یا فرزندانمان بزنیم.
برای همه ما انسانها، هیجان بخش مهمی از زندگی مان را به خود اختصاص داده است. گاه ممکن است ما انسانها به محرکهای محیطی خود به صورت کاملا هیجانی پاسخ داده و از عقل و منطق خود فاصله بگیریم. هر چند که احساسات و هیجانات چاشنی زندگی ما انسانها هستند اما در بسیاری از مواقع، بی توجهی به منطق و شناخت، موجبات پشیمانی را به بار آورده، سبب می شود صدمات و خسارات گاه جبران ناپذیری به خود یا اطرافیانمان بزنیم. در این میان به نظر می رسد که کودکان بیش از هر کس دیگر در معرض این دسته تهدیدات قرار دارند چرا که توان و قدرت دفاع از خود را نداشته و ضعیف هستند بنابراین بیشتر می توانند در معرض آسیبهای جسمی ناشی از خشونت بزرگسالان به خصوص والدین خود قراربگیرند.
به همین علت در بسیاری از کشورهای دنیا، نهادهای آموزشی، گروههای حمایتی و نمایندگی های حمایت از کودکان تاسیس شده است تا از کودکان در برابر آزار جسمی و جنسی حمایتهای لازم صورت گیرد و به والدین هشدار داده شود که چگونه این موقعیتها را شناخته و بتوانند در برابر شرایط پر استرس و عصبی کننده واکنش مناسب نشان دهند.
گاه استرسهای زندگی وضعیت ذهنی و جسمی انسانها را چنان تحت تاثیر قرار می دهد و تحریک می کند که افراد کنترل خود را از دست داده و ممکن است به هر کسی از اطرافیان خود آسیب وارد کنند. در موقعیتهای بی قراری و حالات هیجانی، بزرگسالان احساس خشم کرده و این احساس خشم منجر به رفتارهای پرخاشگرانه می گردد. در چنین شرایطی به نظر می رسد که افراد نیازمند یک کمک و همراه هستند به خصوص اگر صاحب فرزند باشند چرا که خشم و عصبانیت والد ممکن است پیش از همه متوجه فرزندان خانواده شود.
شناخت این حالات هیجانی منفی و راه اندازهای خشم و عصبانیت می تواند به شما کمک کند تا مانع از ارتکاب یک اشتباه بزرگ یعنی آزار جسمی به فرزندتان شوید. زیرا یک والد عصبی و خسته، امکان دارد در حین عصبانیت هر واکنش نادرست و منفی را از خود بروز دهد. بنابراین در چنین شرایطی از یک دوست، اعضای خانواده، والدین و برای نگهداری از فرزندتان کمک بگیرید تا حالات روحی و عصبی شما به وضع اول باز گردد.
* خارج شدن از محیط پر استرس، ورزشهای آرام مانند پیاده روی و.. در بهبود شرایط روحی و ذهنی شما نقش بسزایی دارد.
* اگر شما نیازمند زمانی برای آرام شدن هستید، حتما با مسئول خود صحبت کرده و از مرخصی استفاده کنید و اوقاتی را در کمال آرامش در کنار خانواده خود بگذرانید. از همسر، اعضای خانواده، دوستان و... برای نگهداری از فرزندان کمک بگیرید. مثلا ممکن است فرزندان شما نیازمند گردش و تفریح باشند و شما نتوانید این کار را انجام دهید اما شاید اطرافیان شما بتوانند این وقت را برای فرزندان شما اختصاص دهند.
* بیاموزید که چگونه از بروز خطرات مهلک، جلوگیری کنید. مطالعه کنید تا بیاموزید که چگونه می توانید شرایط منفی را تبدیل به شرایط مثبت کنید. زمانهایی را صرف بازی کردن با بچه ها و یا خواندن کتاب برای آنها کنید. به فرزند خود بیاموزید که شما همیشه نمی توانید شاد و خندان باشید و ممکن است در زمانهایی دچار خشم گردید. به فرزند خود توضیح دهید در شرایطی که بزرگسالان خسته و عصبی هستند، چگونه باید رفتار کنند.
* از طرف دیگر همیشه این مساله را در ذهن داشته باشید که فرزندان شما کودک هستند و یک کودک همیشه نمی تواند عصبانیت شما را درک کند. بچه ها گریه می کنند، سر و صدا به راه می اندازند و یا بسیاری از کارهای دیگر را انجام دهد که شما را واقعا عصبی کند اما شما به عنوان یک والد مهربان باید بدانید که بچه ها خواهان عشق و محبت و حمایت از شما هستند. اگر آنها احساس خوبی نداشته باشند، آن قدر گریه و بی قرار ی می کنند تا احساساتشان بهتر شود. بنابراین فراموش نکنید که در بذل عواطف و احساسات به آنها کوتاهی نکنید.
* کودکان حافظه قوی دارند و آنچه را شما انجام می دهید به خوبی در ذهن خود نگهداشته و به کار می برند. روشهایی که شما در زندگی برای حل مساله به کار می گیرید و یا واکنشهایی که در هنگام عصبانیت به کار می برید، همگی در ذهن آنها نقش بسته و مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین سعی کنید در رفتار و عملکرد خود روشهای درست کنترل احساسات و هیجانات را به کودک خود بیاموزید.
* زمانهایی را صرف شناخت دنیای کودکان کنید. بخشی از اوقات فراغت خود را صرف ارتباط با کودکتان کنید، به برنامه های مدرسه اش رسیدگی کنید و یا در مورد نیازهای دنیای کودکان مطالعه کنید. تصور نکنید اگر مادر یا پدر یک یا دو فرزند هستید همه چیز می دانید و به دنیای کودکان اشراف کامل دارید.شاید لازم باشد برای اینکه یک والد خوب باشید از متخصصین کمک بگیرید، مطالعه نمایید و یا با افراد مجرب و قابل اعتماد مشورت نمایید.
عده ای بی تفاوت و حتی بی خیال بودیم و عده ای نیز با اضطراب کمتر و با پشتکار و اعتماد به نفس بیشتر امتحانات را پشت سرمی گذاشتیم. الان نوبت فرزندانمان فرا رسیده که با مطالعه کوله باری از کتاب، جزوه، کتابهای کمک آموزشی و حتی معلم خصوصی می روند تا در جلسات امتحان حضور یابند.
در این مقاله بر لزوم امتحان گرفتن به این شیوه و درست یا غلط بودن آن کاری نداریم، ولی به عنوان والدین به طور حتم باید راهکارهایی را در این زمینه داشته باشیم یا به قولی به ابزاری مجهز شویم تا بدانیم با موارد حاد یا خاص چگونه برخورد کنیم.
در اینجا کوشیده ایم مواردی از قوانین تربیتی و روانشناختی را بیان کنیم که بتواند به فرزندانتان کمک کند تا امتحانات موفقیت آمیزی داشته باشند:
- حضور به موقع در جلسه امتحان: وقتی برنامه امتحان از طرف آموزشگاه داده می شود، آن را در مکانی که قابل رؤیت است نصب و هر روز آن را کنترل کنید.
- آمادگی قبل از امتحان: آمادگی خود کودک که صبحانه اش را خورده و وسایل مورد نیازش مثل مداد، پاک کن، خودکار و... را از قبل آماده کرده است و حداقل نیم ساعت قبل از شروع امتحان در مدرسه حضور بیابد که این موارد می تواند به آرامش روانی وی کمک بسزایی بکند.
- آرامش والدین: به نظر می رسد یکی از مهمترین عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب امتحان در دانش آموزان، اضطراب بیش از حد والدین، بویژه مادران باشد که به کودک نیز منتقل می شود.
باید بپذیریم در روزهای امتحان انگار این مادران هستند که امتحان دارند، نه فرزندانشان. آنان به هر دری می زنند تا فرزندشان ساعتی بنشیند و خودش به تنهایی مطالعه کند، ولی خیلی از آنان شاکی هستند که او اصلاً تلاش نمی کند و من مدام باید بگویم بخوان، بنویس و... و در نهایت مجبور می شوم با عصبانیت و سر و صدا و یا حتی تنبیه او را مجبور کنم تا ساعتی را بنشیند و به اجبار بیاموزد! ولی آیا واقعاً این یادگیری است؟ آیا هدف مدرسه، نمره، مدرک و تحصیل، درگیری شدید روانی، عاطفی و حتی رفتاری والدین با فرزند است؟ آیا می دانیم وقتی که او یاد نمی گیرد و ما سرش داد می زنیم؛ چه فرایندی در ذهنش طی می شود؟ دقیقاً، او مضطرب می شود و اضطراب زیاد نیز عامل فراموشی است. پس عملاً او نه تنها چیز تازه ای یاد نمی گیرد، بلکه مفاهیم قبلی را هم فراموش می کند. از سویی این جنجال و سر و صدا قبل از آنکه به کودکمان لطمه بزند، به خود ما لطمه خواهد زد. پس به یاد داشته باشیم اگر خودش تلاش کند و حتی نمره ای حداقل بگیرد، به مراتب بهتر از این است که ما با فشار و تهدید با او کار کنیم و نمره ای در حد عالی بگیرد. اگر شما هم جزو این گروه از والدین هستید بهتر است از یک مشاور تربیتی نیزکمک بگیرید تا ضمن بررسی موضوع و انجام تستهای روانشناختی بتواند شما را در شناخت بیشتر فرزندتان یاری دهد و اگر احساس کردید او علاقه و انگیزه کافی برای مطالعه و یا توانایی و استعداد لازم برای یادگیری ندارد، بهتر است او را رها کنید و به جای موفقیت تحصیلی و علمی اش به فکر سلامت روانی و عاطفی اش باشید.
علایم جسمی و ظاهری اضطراب امتحان: اگر احساس کردید فرزند شما در زمان امتحان دچار تهوع، دل درد و ناراحتیهایی از این نوع می شود و نمی تواند در جلسه امتحان حاضر شود یا سایر علایم اضطرابی مثل ناخن جویدن، شب ادراری، تیک و... را در او مشاهده کردید حتماً با یک مشاور یا روانشناس تماس بگیرید.
● رعایت نکات تربیتی لازم:
۱) در روزهای امتحان مهمانی ها و رفت و آمدها را کم کنید و فضای روانی خانه را برای مطالعه فرزندتان آماده کنید. اگر جر و بحثی دارید، در حضور بچه ها نباشد و یا موقتاً آتش بس اعلام کنید.
۲) بلافاصله بعد از اتمام هر امتحان او را مورد سؤال و جواب قرار ندهید که چگونه بود؟ چکار کردی؟ و...
۳) اگر نمره ای گرفت که از نظر شما مطلوب نیست، به گونه ای برخورد نکنید که بترسد و بقیه ورقه هایش را زیر فرش، درون لوله بخاری و... قایم کند، در این صورت شما از روند پیشرفت تحصیلی او مطلع نخواهید شد.
۴) به هیچ عنوان نمراتش را بخصوص وقتی که پایین است، جلوی اقوام و آشنایان مطرح نکنید؛ چون متأسفانه برخی افراد ممکن است او را مسخره کرده، مقایسه نمایند.
۵) به هیچ عنوان او را با دیگر فرزندتان یا اقوام و دوستان مقایسه نکنید.
۶) شاید لازم باشد برای برخی دروس برایش معلم خصوصی بگیرید.
۷) تعیین یک قرارداد رفتاری می تواند در افزایش انگیزه مطالعه مؤثر باشد؛ مثلاً بنویسید این قرارداد بین مادر و حامد بسته می شود. اگر نمرات حامد نسبت به قبل به مقدار دو نمره افزایش داشته باشد، در پایان امتحانات و کسب نتیجه لازم یک جایزه از طرف مادر دریافت خواهد کرد و هر دوی شما آن را امضا کنید و یک نسخه نیز به او بدهید.
۸) افت تحصیلی در پایه های چهارم، اول راهنمایی و اول متوسطه طبیعی است. پس اگر سطح نمرات پایین باشد نگران نشوید.
۹) اگر واقعاً احساس کردید تلاش شما نتیجه لازم را نمی دهد و خود و فرزندتان آسیب می بینید، پس بهتر است کودک آن پایه تحصیلی را تکرار کند. به طور قطع این کار بهتر از آن است که در انتهای سال به زور قبول شود و در سال بعد با مشکلات جدی تری روبه رو شوید.
۱۰) در زمان امتحانات خیلی آنان را به خودتان وابسته نکنید؛ به عنوان مثال برای هر درس سؤال طرح نکنید و یا دفترشان را مرتب نکنید و یا برخی از مطالب را برایشان ننویسید، چون این امر سبب خواهد شد در سالهای بعد هم با مشکل مواجه شوید.
در نهایت اینکه مدرسه، نمره، مدرک تحصیلی و... همه و همه وسیله اند نه هدف. وسیله ای برای رسیدن به رشد و کمال و ارتقای بهداشت روانی و جسمانی. بنابراین اگر هدف شوند، مخرب خواهند بود پس سعی کنید شما هم آنها را وسیله ببینید و نه هدف.