نیلانه

کودکان ما
نیلانه
Instagram



مطالب این بلاگ حاصل تبادل افکار و جستجو و مطالعه جمعی از مادران بسیار مشتاق در تربیت فرزندانشان است که از طریق رسانه های جمعی با هم در ارتباط و تبادل نظر بوده اند .. در مواردی منبع مطالب نامشخص بوده که به دلیل همین مسئله می باشد .. در همینجا از نویسندگان و منابع مطالب پوزش می طلبیم ...

این شادمانی که اکنون دردست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارددر حالی که در آفتاب قدم میزنی ،همیشه با تو نخواهد بود .
همینگونه این پاهای کوچکی که در کنارت می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو می کند ،تا ابد نیستند .

بازیهای جالب اطلس کوچولو و مامانش

جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ

امرزو دوست عزیزم ایده ها و عکسهایی از بازیهای بسیار جالبش با دخترش اطلس برام فرستاد که به نظرم بد نیست تو آرشیومون داشته باشیم .. البته دوست عزیزم قول داده در ادامه ایده هایی دیگری از بازی با دخترش رو برامون بذاره که حتما دوباره این متن رو ویرایش خواهم کرد :

اطلس و مامانش اینجوری بیمارستان بازی می کنن :


تولد بازی


فروشگاه بازی



استخر بازی


لباس بازی



یه بازی هست که من با اطلس انجام میدم  اینه که ,خاله بازی میکنیم, بعد اون شب خونه من میخوابه صبح با هم میریم شکار.ماهیگیری.یعنی با قلاب ماهیگیری وتفنگ اسباب بازی. ازقبل هم حیوانات باغ وحش رو جاهای مختلف خونه قراردادیم و یک قسمت از خونه روهم اختصاص دادیم به ماهی که بعد از شکار حیوانات میریم ماهیگیری, بعد یه حصیر کوچولوداریم اون رو گوشه ای ازخونه پهن میکنیم ,با چندین مداد که نامنظم روی هم میچینیم آتش خیالی درست میکنیم وماهی رو به چوب بستنی که دور نریختیم ونگه داشتیم وصل میکنیم وکباب میکنیم ,مثلا موقعی که آماده شد, ازقبل سیب زمینی پختم, میذاریم توبشقابی که بردیم پیک نیک ومیخوریم( البته گاهی میوه ,گاهی خوراکی های دیگه)


بازی امروزمون خیاطی بازی بود.اطلس پارچه وچندتا عروسک آورد منم مثلا خانم خیاط بودم.من توزندگیم یه درز هم ندوخته بودم.اولین بار که این بازی رو انجام دادیم یه دونه از لباسهای عروسکهای اطلس رو از درز شکافتم کردم الگو بعد گذاشتم رو تیکه پارچه هایی که از لباسهای دوخته شده داشتم , بعد مثل اون دوختم تا درست شد.حالا یه موقع خونه خاله ای خواهری کسی میرم ازشون تیکه پارچه های دورریختنی رو میگرم واسه روزهایی مثل امروز.

بعد که لباسهارو بهش تحویل میدم کمکش میکنم بهشون بپوشونه بعد هم دستمزد میگیرم.از این پولهای الکی سایز کوچک که تو لوازم التحریری ها میفروشن.

اینطوری بهش آموزش میدم انجام هر کاری مخارجی داره ,وباید دستمزد پرداخت کرد.

من واطلس امروز باهم نمایش بازی کردیم. سفید برفی وهفت کوتوله. باکمک اسباب بازیهای موجود.اطلس راوی داستان بود ودر نقش ملکه , منم درنقش هفت کوتوله و سفید برفی.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی