نیلانه

کودکان ما
نیلانه
Instagram



مطالب این بلاگ حاصل تبادل افکار و جستجو و مطالعه جمعی از مادران بسیار مشتاق در تربیت فرزندانشان است که از طریق رسانه های جمعی با هم در ارتباط و تبادل نظر بوده اند .. در مواردی منبع مطالب نامشخص بوده که به دلیل همین مسئله می باشد .. در همینجا از نویسندگان و منابع مطالب پوزش می طلبیم ...

این شادمانی که اکنون دردست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارددر حالی که در آفتاب قدم میزنی ،همیشه با تو نخواهد بود .
همینگونه این پاهای کوچکی که در کنارت می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو می کند ،تا ابد نیستند .

آموزه های دینی در تربیت کودکان (2)

شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۱۶ ب.ظ

همه آیات قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم در مقام تربیت انسان است. یکی از بخش های مهم تربیت، تربیت فرزند است که قرآن در سوره های متعدد و در ضمن بیان سرگذشت انبیا و فرزندان آنان (نوح، ابراهیم، یعقوب ، یوسف و...) به مسائل تربیت فرزند (اهمیت، محورها، شیوه ها و...) آگاهی داده است. اوج آموزه های قرآن در این زمینه در سوره لقمان است که خداوند متعال به صورت مستقیم محور های مختلف تربیتی را از زبان لقمان خطاب به فرزندش بیان نموده است.

1. "وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم‏"؛[1] (به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش- در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.

 

2. "یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فی‏ صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ"؛[2] " پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد خداوند دقیق و آگاه است!

 

3."یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ"؛[3] پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است!

 

4. "وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ"؛[4] (پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغرورى را دوست ندارد.

5. "وَ اقْصِدْ فی‏ مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ"؛[5] (پسرم!) در راه ‏رفتن، اعتدال را رعایت کن از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است.


قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ قالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ قالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (1)

(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند پدر جان! چرا تو درباره یوسف به ما اطمینان نمى‏کنى در حالى که ما خیر خواه او هستیم؟ او را فردا با ما بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم. (پدر) گفت من از دورى او غمگین مى‏شوم و از این مى‏ترسم که گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشید. گفتند: اگر او را گرگ بخورد با اینکه ما گروه نیرومندى هستیم، ما از زیانکاران خواهیم بود.

در این آیات، یعقوب پیامبر در برابر استدلال فرزندان نسبت به نیاز یوسف به گردش و تفریح، هیچ پاسخى نمی دهد و عملاً آن را می پذیرد. این خود دلیل بر آن است که داشتن بازی و سرگرمی سالم برای فرزند، یک نیاز فطرى و طبیعى است و نباید از آن جلوگیری کرد.

قرآن کریم در آیه دیگری هم به بازی و مسابقه فرزندان یعقوب با یکدیگر تصریح می کند. (قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِق‏ (2) گفتند: اى پدر ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم‏)

کوتاه سخن اینکه نباید در این مورد سخت گیری نموده و به بهانه های غیرموجه مانع بازی و سرگرمی های سالم و کودکان و نوجوانان شد. (3)


قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (4)

گفتند: پدر، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم. گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‏طلبم که او غفور و رحیم است.

یوسف در برابر اظهار ندامت برادران گفت یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ (5)، خداوند شما را بیامرزد، ولى یعقوب به هنگامى که آنها نزد او اعتراف به گناه و اظهار ندامت کردند و تقاضاى استغفار نمودند، مى‏گوید: بعدا براى شما استغفار خواهم کرد و ظاهرا همانگونه که در روایات وارد شده هدفش این بوده است که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تاخیر اندازد. (6)

یک قاعده و مطلب کلی اینست که فرزندان باید بیازمایند تا راه را از چاه، و صواب را از ناصواب تشخیص دهند. یک کودک یا نوجوان یا جوان برای کشف نیازها،استعدادها و تواناییهایش ناگزیر از آزمون و خطاست فلذا خطا و اشتباه او نیز امری اجتناب ناپذیر است و باید با دادن فرصتهای دوباره زمینه شکوفایی و پیشرفت آنها را فراهم ساخت.

چند نکته:

1- از بهترین راه‏هاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى با اوست. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»

2- از رسالت‏هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ»

3- فرزند، به نصیحت نیاز دارد. «وَ هُوَ یَعِظُهُ»

4- با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»

5- موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد. «یا بُنَیَّ» (4)

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (5)

و ما انسان را درباره‏ پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را حمل کرد در حالى که هر روز ناتوان‏تر مى‏شد (و شیر دادن) و از شیر گرفتنش در دو سال است (به او سفارش کردیم که) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، که بازگشت (همه) فقط به سوى من است.

و اگر آنها تلاش کردند چیزى را که بدان علم ندارى شریک من قرار دهی، از آنها فرمان مبر، ولى با آنان در دنیا به نیکى رفتار کن، و راه کسى را پیروى کن که به سوى من باز آمده است، پس بازگشت شما به سوى من است و من شما را به آنچه عمل مى‏کردید آگاه خواهم ساخت.

در این دو آیه خداوند سبحان همه انسانها را به احترام و رعایت حقوق والدین سفارش می کند و تشکر از آنها را در کنار شکر خود یادآور می شود و بدین وسیله اهمیت این موضوع را به همگان گوشزد می کند.
در آیات زیادی از قرآن به احترام والدین خصوصا مادر (6)، تأکید فراوان شده است.(7)

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (5)

و ما انسان را درباره‏ پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را حمل کرد در حالى که هر روز ناتوان‏تر مى‏شد (و شیر دادن) و از شیر گرفتنش در دو سال است (به او سفارش کردیم که) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، که بازگشت (همه) فقط به سوى من است.

و اگر آنها تلاش کردند چیزى را که بدان علم ندارى شریک من قرار دهی، از آنها فرمان مبر، ولى با آنان در دنیا به نیکى رفتار کن، و راه کسى را پیروى کن که به سوى من باز آمده است، پس بازگشت شما به سوى من است و من شما را به آنچه عمل مى‏کردید آگاه خواهم ساخت.

در این دو آیه خداوند سبحان همه انسانها را به احترام و رعایت حقوق والدین سفارش می کند و تشکر از آنها را در کنار شکر خود یادآور می شود و بدین وسیله اهمیت این موضوع را به همگان گوشزد می کند.
در آیات زیادی از قرآن به احترام والدین خصوصا مادر (6)، تأکید فراوان شده است.(7)

این مساله از نظر علمى ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران باردارى گرفتار وهن و سستى مى‏شوند، چرا که از تمام مواد حیاتى وجود خود، بهترینش را تقدیم جنین خویش مى‏ کنند. به همین دلیل مادران در دوران باردارى گرفتار کمبود انواع ویتامینها مى‏شوند که اگر جبران نگردد ناراحتیهایى براى آنها به وجود مى‏آورد. این مطلب در دوران رضاع و شیر دادن نیز ادامه مى‏یابد، چرا که شیر، شیره جان مادر است لذا در ادامه مى‏ فرماید: پایان دوران شیرخوارگى او دو سال است. (8)

مادر در این 33 ماه (دوران حمل و دوران شیرخوارگى) بزرگترین فداکارى را هم از نظر روحى و عاطفى و هم از نظر جسمى و هم از جهت خدمات در مورد فرزندش انجام مى‏دهد. جالب اینکه در آغاز به احترام و تکریم پدر و مادر سفارش می کند اما به هنگام بیان زحمات و خدمات، روى زحمات مادر تکیه مى‏ کند تا انسان را متوجه ایثارگریها و حق عظیم او نماید. (9)

از آنجا که توصیه به نیکى در مورد پدر و مادر، ممکن است این توهم را براى بعضى ایجاد کند که حتى در مسایل عقیدتی و کفر و ایمان باید با آنها مماشات کرد، در آیه بعد مى‏افزاید: «و هر گاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزى را شریک من قرار دهى که از آن آگاهى ندارى، از آنها اطاعت مکن». (10)
هرگز نباید رابطه انسان و پدر و مادرش، مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندى، حاکم بر اعتقادات مذهبی او گردد. وظیفه فرزندان این است که هرگز در برابر این فشارها تسلیم نشوند و استقلال فکرى خود را حفظ کرده، عقیده توحید را با هیچ چیز معاوضه نکنند.

باز از آنجا که ممکن است این فرمان، این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر مشرک، باید شدت عمل و بى حرمتى به خرج داد، بلافاصله‏ اضافه مى‏کند که عدم اطاعت آنها در مساله کفر و شرک، دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست بلکه در عین حال با آنها در دنیا به طرز شایسته ‏اى رفتار کن.

وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیر (3)

(پسرم!) با بى اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (پسرم!) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است. (4)

نکته:

در سفارش‏هاى لقمان به فرزندش، نُه أمر و سه نهى آمده است:

نه أمر:
1- نیکى به والدین 2- تشکر از خدا و والدین 3- مصاحبت همراه با نیکى به والدین 4- پیروى از راه مؤمنان و تائبان 5- برپا داشتن نماز 6- امر به معروف 7- نهى از منکر 8- اعتدال در حرکت 9- پایین آوردن صدا در سخن گفتن

و امّا سه نهى:
1- نهى از شرک 2- نهى از روى گردانى از مردم 3- نهى از راه رفتن با تکبّر. (5)

نکته:

از آنجا که در آیاتی از قرآن کریم به داستان نوح و فرزندش، و نیز داستان ابراهیم و فرزندش اشاره شده، این آیات را آورده و به ذکر چند نکته کوتاه از آنها که مرتیط با موضوع بحث است، اشاره می کنیم:

وَ هِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادى‏ نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ قالَ سَآوِی إِلى‏ جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (6)

و آن (کشتى) آنها را از لابلاى امواجى همچون کوه پیش مى‏برد. (در این هنگام) نوح، فرزندش را که در گوشه‏اى قرار داشت صدا زد (و گفت اى پسرم! (ایمان بیاور و) با ما سوار شو و با کافران مباش. (پسر نوح) گفت: بزودى به کوهى پناه مى‏برم تا مرا از آب حفظ کند. (نوح) گفت: امروز جز (براى افراد مؤمن) و کسانى که مورد رحم قرار گرفته‏اند، هیچ حافظ (و پناهگاهى) در مقابل قهر الهى نیست. (در این هنگام) موجى میان آن دو جدایى انداخت و او (پسر نوح) غرق گردید.

چند نکته:

1- والدین نسبت به سرنوشت فرزندان خود مسئولند. «یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا»

2- همنشینى با کافران، حتّى پسر پیامبر را نیز از آئین حقّ جدا مى‏سازد. «لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ» سعدى مى‏گوید: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد

3- سالم بودن خانواده به تنهایى کافى نیست، محیط کفرآلود هم مایه‏ بسیارى از انحرافات مى‏شود. «لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرِینَ» (7)فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ماذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (8)

پس ما او را به نوجوانى بردبار مژده دادیم. پس چون نوجوان در کار و کوشش به پاى او رسید، پدر گفت: اى فرزندم! همانا در خواب (چنین) مى‏بینم که تو را ذبح مى‏کنم پس بنگر که چه مى‏بینى و نظرت چیست؟ فرزند گفت: اى پدر آنچه را مأمور شده‏اى انجام ده که به زودى اگر خدا بخواهد مرا از صبر کنندگان خواهى یافت.


چند نکته:

1- از نشانه‏هاى فرزند خوب، کمک به پدر در کار و تلاش است. «مَعَهُ السَّعْیَ»

2- در خانواده گفتگوى پدر با فرزندان، باید عاطفى و محترمانه باشد. «یا بُنَیَّ، یا أَبَتِ»

3- در راه خدا، باید از همه‏ دلبستگى‏ها حتى دلبستگى به فرزند دست کشید. (فرزندى که حدود یک قرن در انتظارش بوده و با دعا و تضرّع او را از خداوند گرفته است، اکنون که رشد کرده و بازویى براى پدر پیرش شده است، باید با دست خودش او را ذبح کند) «أَنِّی أَذْبَحُکَ»

4- براى رشد و شخصیّت دادن به فرزندان خود، با آنان مشورت کنید و از آنان نظر بخواهید. «فَانْظُرْ ماذا تَرى‏» (9)

یک دستور مهم قرآنی:


براى ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعى مانند اعمال منافى عفت، تنها توسل به اجراى حدود و تازیانه زدن منحرفان کافى نیست؛ در هیچ یک از مسایل اجتماعى چنین برخوردى نتیجه مطلوب را نخواهد داد، بلکه باید با ایجاد یک محیط سالم اجتماعی و آموزش صحیح احکام اسلامی، زمینه شکل گیری فساد را از بین برد و سپس مجازات را به عنوان یک عامل بازدادنده از گناه مطرح نمود، به همین دلیل در سوره نور هم مجازات تازیانه مردان و زنان زناکار را مطرح می کند و هم به مسایل دیگر مانند تشویق به ازدواج سالم، رعایت حجاب اسلامى، نهى از چشم‏چرانى، تحریم متهم کردن دیگران به انحراف جنسی، و اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدر و مادر، توجه می کند. این نشان مى‏دهد که اسلام از هیچ یک از ریزه‏کاریهاى مربوط به این مساله غفلت نکرده است.

از دیدگاه بزرگ مربی اسلام ، علی (ع) هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی (ع) آشکار می شود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت فرزند ، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است ، هدف نهایی ، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد . امیرمومنان علی (ع)درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند ، هدف نهایی از تربیت را به طورغیر مستقیم بیان نموده مرحوم ابن شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می کندکه فرمود :
«من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره ونیکوقامت ننموده ام ، بلکه از پروردگارم خواسته ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند .» بحار الانوار، ج 104، ص 98.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی