نیلانه

کودکان ما
نیلانه
Instagram



مطالب این بلاگ حاصل تبادل افکار و جستجو و مطالعه جمعی از مادران بسیار مشتاق در تربیت فرزندانشان است که از طریق رسانه های جمعی با هم در ارتباط و تبادل نظر بوده اند .. در مواردی منبع مطالب نامشخص بوده که به دلیل همین مسئله می باشد .. در همینجا از نویسندگان و منابع مطالب پوزش می طلبیم ...

این شادمانی که اکنون دردست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارددر حالی که در آفتاب قدم میزنی ،همیشه با تو نخواهد بود .
همینگونه این پاهای کوچکی که در کنارت می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو می کند ،تا ابد نیستند .

وقتی بچه دار شدم ....

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ق.ظ


وقتی بچه دار شدم فکر نمی کردم تو رفتار با بچه ام مشکلی داشته باشه چون یه عالمه کتاب روانشناسی کودک!!! خونده بودم و کاملا می دونستم که می خوام چه کار کنم.
ولی کم کم مشکلات به وجود اومد و من خیلی جاها به بن بست می خوردم.
چرا روش های صحیح تربیتی من جواب نمی داد؟ اشتباه من کجا بود؟

تصمیم داشتم مادر قاطعی باشم برای همین طبق نوشته های تو کتاب ها شروع کردم به وضع قوانین و اجرای اونا. وقتی دخترم بهم می گفت: «بستنی می خوام»، خیلی محکم و جدی بهش می گفتم : «نه عزیزم، بستنی رومی تونی بعد از نهارت بخوری». بعد اون شروع می کرد به جیغ و داد که «بستنی می خوام» . بازهم طبق اصول تربیتی از بی توجهی فعال استفاده می کردم و سر خودم رو به کاری گرم می کردم. ولی بچه آروم نمی شد و همینطور به جیغ زدن ادامه می داد و من هم عصبی می شدم و حتی گاهی سرش داد می زدم. و بعد به خاطر رفتار احمقانه ام خودمو لعنت می کردم.
کمی که گذشت متوجه اشتباهم شدم. همه روش های من درست بود ، فقط چاشنی محبت و خنده ش کم بود.
حالا دیگه اگه دخترم ازم بستنی بخواد، نمی گم «نه ، بعد از نهار باید بخوری»
به جاش می گم : «من یادم نمیاد کی نهار خوردیم که حالا بخوایم بستنی بخوریم؟» بعد دستم رو می .گذارم رو شکمم و می گم «اگه نهار خوردیم پس چرا شکمم خالیه؟ نکنه تو نهار منو خوردی؟ زود غذامو پس بده ...» و بعد با خنده دنبالش می رم و میگیرمش. اون هم متوجه شوخی من میشه و کلی می خنده و دیگه سراغ بستنی رو نمی گیره.
با این روش می تونیم وارد دنیای شاد بچه ها بشیم و اینطوری دیگه در مقابلمون جبهه گیری نمی کنند. ما هم می تونیم قوانین خودمون رو اجرا کنیم.
به قول شاعر:
درس معلم ار بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی