من در جریان زندگی شلوغ پلوغم روال جدیدی را شروع کردم که کاملاً با شیوهای که تا الآن داشتم متفاوت بود. من همهاش داد میزدم. نه زیاد، ولی شدتش بالا بود، مثل بادکنکی که با باد کردن بیشازحد یک هو می ترکد و همهی اطرافیانت را از جا میپراند.
بچههای سهساله و ششسالهی من چه کار میکردند که من کنترلم را از دست میدادم؟ وقتی عجله داشتیم و دخترم اصرار میکرد سه تای دیگر گردنبند مهرهدار و عینک آفتابی صورتی مورد علاقهاش را بخرد یا زمانی که سعی میکرد خودش کورن فلکسش را بریزد داخل کاسه و همهاش را بریزد روی کانتر آشپزخانه یا...