نیلانه

کودکان ما
نیلانه
Instagram



مطالب این بلاگ حاصل تبادل افکار و جستجو و مطالعه جمعی از مادران بسیار مشتاق در تربیت فرزندانشان است که از طریق رسانه های جمعی با هم در ارتباط و تبادل نظر بوده اند .. در مواردی منبع مطالب نامشخص بوده که به دلیل همین مسئله می باشد .. در همینجا از نویسندگان و منابع مطالب پوزش می طلبیم ...

این شادمانی که اکنون دردست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که در دست تو آشیانه دارددر حالی که در آفتاب قدم میزنی ،همیشه با تو نخواهد بود .
همینگونه این پاهای کوچکی که در کنارت می دود و با صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سوال از تو می کند ،تا ابد نیستند .

۱۵۲ مطلب با موضوع «مطالب جالب و آموزنده» ثبت شده است

قبل از اینکه به کودکانتان اجازه دهید که بدون نظارت شما به اینترنت متصل شوند، یک سری از قوانین باید تعیین شوند.

اینترنت می تواند مکانی گسترده برای کودکان باشد تا بیاموزند، سرگرم شوند، با دوستان مدرسه ای گپ بزنند، و با آسودگی خیال به مکاشفه بپردازند. اما درست همانند دنیای واقعی، وب هم می تواند برای کودکان خطرناک باشد. قبل از اینکه به کودکانتان اجازه دهید که بدون نظارت شما به اینترنت متصل شوند، یک سری از قوانین باید تعیین شوند.
 
اگر نمی دانید که از کجا آغاز کنید، در اینجا چندین ایده در مورد چیزهایی که باید با کودکانتان بحث کنید تا به آنها در مورد استفاده ایمن تر از اینترنت بیاموزید، آورده شده است:
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۹


 این روزها به هر خانه‌ای که وارد می‌شوید، به جای سرگرم بودن کودکان با خمیرهای بازی که خلاقیت‌شان را بالا می‌برد و مهارت‌ دست‌های‌شان را بیشتر می‌کرد، تبلت‌هایی در دست بچه‌ها جا دارد که چشم‌های‌شان را خسته و مفاصل دست‌های‌شان را ضعیف می‌کند.
 در این میان والدینی که امکان خرید چنین ابزاری برای کودک‌شان ندارند هم از خود گذشتگی کرده و او را با گوشی هوشمند تلفن همراه‌شان سرگرم می‌کنند و مهارت کودک‌شان در انجام بازی‌های مختلف را به رخ این و آن می‌کشند.
🎌بچه‌های امروزی تمایلی به دویدن، کاردستی درست کردن و نقش‌پذیری در بازی‌هایی که نسل ما از آنها لذت می‌برد، ندارند. آنها ترجیح می‌دهند روی مبل راحتی لم بدهند، یک کاسه پفک کنارشان بگذارند و هر روز چندین مرحله از بازی‌ای که به آخر رساندنش کار هر کسی نیست را رد کنند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳

رفته‌ایم پاساژ بغل خانه. از خانم مغازه‌داری سوال می‌پرسم. وقتی می‌آییم بیرون، دخترم می‌گوید: «خانومه چه خوشگل بود!» دوباره برمی‌گردم و نگاهش می‌کنم. موهایش ترکیب خوش‌رنگی از قرمز و مسی است. بافته و انداخته روی شانه‌اش. با شال و مانتوی خردلی و سبز و قرمز، خدایی‌اش ترکیب جذابی درست کرده. دلم می‌خواهد به نرگس بگویم که زیباست، ولی این که زیبایی‌ات را بریزی کف پاساژ، زیبا نیست. دلم می‌خواهد بداند که «عفاف» از همه این بافته‌ها و رنگ‌وارنگ‌ها قشنگ‌تر است. ولی بلد نیستم. نمی‌دانم چه بگویم.

......

دارند تعریف می‌کنند که عادت ندارند یک لباس را مدت زیادی بپوشند. دل‌شان را می‌زند. باید تند و تند عوضش کنند. یکی می‌گوید اصلا از این یک قرون دوزار کردن‌ها بدم میاد. زن باید خرج کنه دیگه. دخترم نیست. رفته بازی. ولی فکر می‌کنم اگر بود، اگر می‌شنید، اگر می‌پرسید، چه باید می‌گفتم؟ چطور باید بهش می‌فهماندم که قناعت ارزش است، نه ولخرجی. خرج کردن بی‌حساب، لارج بودن نیست. قناعت هم گدابازی نیست. خوب شد نیست، چون من نمی‌دانم چه بگویم.

.....

سخت است.

در دوره و زمانه‌ای که جای ارزش‌ها و ضدارزش‌ها عوض شده، توضیح دادن ارزش‌های "حقیقی" برای بچه‌ها خیلی سخت است. وقتی بی‌حیایی، خوشگلی است؛ اسراف، دست و دل‌بازی؛ ولخرجی، باکلاسی؛ چطوری باید برای بچه حیا را، قناعت را، صرفه‌جویی را، توضیح داد؟ من نمی‌دانم چه بگویم.

.....

منبع : وبلاگ خانوم منصوره مصطفی زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۹

بهار... می‌آید!

اولین سالی که برگ‌ها ریخت، درخت‌ها را هرس کردند و از آن‌ها یک ستون لخت و بی شاخ و برگ ماند، دخترکم گریه کرد. گفت «ببین درخت‌هامون کچل شدن!» و غصه خورد که حیف درخت‌های به آن خوشگلی نبود که این طوری شدند؟ به نظر من، حیف، فقط اشک‌های نرگس بود که چیلیک چیلیک برای موضوعی معمولی پایین می‌ریخت! بهار که آمد، نرگس اصلا یادش نبود که چقدر برای برگ‌هایی که نبودند، غصه خورده.

هفته پیش رفتیم یک بسته لوبیای سحرآمیز خریدیم که روی جعبه‌اش نوشته بود وقتی بزرگ شوند، سلام می‌کنند! (هنوز به مرحله سلام و علیک نرسیده‌ایم! نمی‌دانم دقیقا منظورشان چیست!) نرگس خاک‌ها را ریخت، بذرها را پاشید و آب داد و گلدان را گذاشت جلوی تنها پنجره حاوی فوتون‌های نور آفتاب در خانه، که برویند. از آن روز صبح‌ها از زیر پتو مستقیم می‌رفت دم پنجره. دو سه روز اول فقط خاک بود. نرگس آن قدر به گلدان‌ها آب داده بود که می‌ترسیدم ماجرایش شبیه سبزه کلاه‌قرمزی شود و دست آخر خوراک لوبیا شود! اما یک روز یک نقطه کوچک سبز، توجهم را جلب کرد. نرگس را صدا کردم که بیاید و گلدان‌هایش را ببیند. صدایم همان قدر معمولی بود که مثلا وقتی بخواهم یک کفتر دم پنجره را به نرگس نشان بدهم. نرگس آمد و ناگهان... چشم‌هایش گشاد شد، دهانش باز ماند و با صدایی سرشار از شگفتی گفت «مامان! سبز شد! واقعا سبز شد!!» یک جوری می‌گفت که انگار با استفاده از سلول‌های بنیادی یک لوبیا سبز کرده!! در حالی که به نظر من سبز شدنش خیلی هم معمولی بود.

*

شگفتی‌هایمان را کجا جا گذاشتیم که طلبکار بهار شدیم؟ غصه لخت شدن درخت‌هایمان را کی فراموش کردیم که سبز شدن‌شان برایمان بی‌اهمیت شد؟ کی عادت کردیم به این که بعد از زمستان باید بهار بیاید ولاغیر؟ چشم‌هایت را ببند و مثل چهار سال و نیمه‌ها فکر کن. بگذار بهار با شگفتی در مقابلت سفره پهن کند. یک جوری که انگار اولین بار است که این جوانه‌های سبز را می‌بینی!

منبع : وبلاگ منصوره مصطفی زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۷

برای آموزش صبر، گاهی اوقات فقط باید "منتظر" بمانید. انتظار کشیدن در مطب یک پزشک و یا ایستادن در یک صف و ... می تواند برای کودک مفید باشد❗️❗️

روزه سرگنجشکی کودکان (از سن ۶ سالگی) :

* تمرین فوق العاده موثر برای افزایش صبر در کودکان می باشد .

یکی از راههای آموزش صبوری به کودکان آموزش این نکته است که نباید وسط حرف دیگران پرید .. گاهی این رو باید با بچه ها تمرین کرد

آموزش صبر با شکرگذاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۴

باید به کودکان آموخت که با صبر، پاداش بهتری فرا می رسد و نه اینکه با صبر حق آنها ضایع شده و همه چیز از دست می رود. اما روش آموزش صبر از این قرار است که از تولد تا ۱۴ ماهگی نیاز کودک باید بلافاصله برآورده شود تا کودک احساس اطمینان و امنیت کند. از ۱۴ ماهگی تا دو سالگی بهتر است نیازهای ضروری کودک برآورده شود و در مواردیکه امکان دارد چند ثانیه تا چند دقیقه ای با تاخیر نیازهای او را برطرف سازیم.

اما بعد از ۲ سالگی در بیشتر موارد پدر و مادر باید از فرزند بخواهند که یک تا دو دقیقه منتظر بماند. باید توجه داشته باشیم حتماً باید به قول خود عمل کنیم تا کودک بیاموزد که پاداش صبر او در آینده ثمر میدهد و نیز این تمرینی است برای صبر در کوردک.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۱

امروز متوجه شدم که ناآگانه برنامه ای رو تو تبلت دخترم ریختم که میشه به کمکش خیلی ساده و آسون و بدون گذراندن هیچ وقت و صبری با یه کلیک توش نقاشی کشید ، اون و پاک کرد و دوباره رنگ دیگری زد. و من واقعا حیران که آیا بچه هایی که برای رنگ زدن  دیگه صبر و قراری ندارن و همه آنچه که آرزومند انجامش هستن با یه کلیک رو صفحه نقش میبنده چطور می تونن آدمهای صبور و شکیبا و همینطور با پشتکاری باشن . امروز ب مادرا در این زمینه هم اندیشی کردیم و با هم مطالبی پیدا کردیم که اجراشون کنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۹

یکی از عوامل موفقیت انسان‌های بزرگ این بوده‌ که آن‌ها در زندگی خود تعامل مثبت و فعالی با مسئولیت‌های زندگی خود داشته‌اند. داشتن نگرش مثبت به مسئولیت‌ها و انجام مطلوب آن‌ها زمینه را برای موفقیت‌های بعدی مهیا می‌کند و از طرفی با ایجاد حس اعتماد به نفس در فرد او را برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگ مشتاق‌تر می‌کند.
باید گفت ریشه‌های مسئولیت‌پذیری در خانواده و از سنین کم ایجاد می‌شود. متأسفانه مشاهده می‌شود در بسیاری از خانواده‌ها، والدین در ایجاد حس مسئولیت‌پذیری در کودکان احساس ناتوانی می‌کنند و حتی گاهی به دلائل مختلفی حتی اقدام به این کار نمی‌کنند و به فرزندان خود فرصت تجربۀ به دوش کشیدن مسئولیت‌ها را نمی‌دهند غافل از اینکه کودکان آن‌ها اگر امروز که حمایت والدین را به همراه دارند نتوانند مسئولیت‌های کنترل شده‌ای را به دوش بکشند بعدها نخواهند توانست مسئولیت‌های خطیر زندگی را به‌عنوان عضوی از جامعه یا به‌عنوان پدر یا مادر و یا یک همسر ایفا کنند. اگر امروز در آن‌ها این نگرش شکل نگیرد که مسئولیت بخش‌هایی از زندگی را خودشان و فقط خودشان باید بر عهده بگیرند بعد‌ها همین نگرش را به مدرسه و جامعه خواهند کشاند و این آن‌ها را با گرفتاری‌های جدی و مشکلات فراوانی روبرو خواهد کرد. یکی از روانشناسان می‌گوید: «اگر امروز بند کفش کودکت را بستی باید خودت را آماده کنی تا در سی سالگی قرض‌های او را نیز بپردازی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۷


ما سالها فکر میکردیم انسان وقتی به دنیا می اید با این مغز می اید و سلول مغزی تولید نمی شود .. بعدا معلوم شد در اثر دو چیز سلول مغزی تولید می شود ... یکی تجربیات تازه پر هیجان و هیجان انگیز و یکی ورزش است...

مخصوصا وقتی به صورت دسته جمعی است اولا شما می دانید یکی از بزرگترین عامل رشد عقل ،یکی از عوامل دوگانه تولید سلولهای مغزی ورزش است ...

بنابراین وقتی درگیر ورزش بشوید.. این ورزش بین شش تا دوازده سا
لگی و بعدا هجده سالگی یا حتی بعد از آن بزرگترین کاری است که برای خودتان می توانید بکنید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۲

یادم هست که وقتی بچه بودیم، یکی از جملاتی که سعی می‌کردیم با آن هم‌سالان‌مان را تهییج و ترغیب کنیم "اصن تو نمی‌تونی!" بود! این جمله معمولا در مواقعی استفاده می‌شد که خودمان داشتیم یک کار خلافی می‌کردیم و بعد در مقابل دوستی که ما را از آن کار نهی می‌کرد، می‌گفتیم «تو نمیای؟!... پوف! اصلا تو بخوای هم نمی‌تونی!!» این جمله معجزه‌آسا، حس بی‌عرضگی طرف را به شدت جریحه‌دار می‌کرد و طرف حتی اگر در حال ورود به محدوده مین‌گذاری شده هم بودیم، می‌آمد و از ما هم جلو می‌زد!عجیب است ولی حتی در بزرگسالی هم می‌شود این جمله را در قالب‌های جدیدتری از دیگران شنید: «سیگار نمی‌کشی؟ پوف... تو عرضه‌شو نداری!»، «تا حالا دوست پسر نداشتی؟! پوف.... چقدر اسکلی بابا!»، «همیشه چادر سرت می‌کنی؟! پوف... تیپت تو حلقم!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۸